نصرنیوز: او این روزها معاونت برنامهریزی استانداری اردبیل را اداره میکند. فعالیتی که البته زمزمههایی مبنی بر قطع این همکاری و حضور مجدد در تبریز از آن به مشام میرسد.
به گزارش نصرنیوز، او مرد کارهای کارشناسی و حضور در دانشگاه است و شاید هم به دانشگاه تبریز بازگردد. همزمان با برگزاری بیستمین همایش صادرات غیرنفتی در محل اتاق بازرگانی تبریز با او از حال و روزه اقتصاد ایران صحبت میکنیم، گفتوگویی که در ادامه با هم مرور میکنیم.
◄ آقای دکتر حال و هوای این روزهای اقتصاد ایران را به چه شکل میبینید، یک سالی از فعالیت دولت یازدهم گذشته چه تغییر و تحولاتی در اقتصاد ایران روی داده است؟ آیا تغییر محسوس احساس میشود؟
دولت در حوزه اقتصاد کار مطلوبی انجام نداده ولی از بدتر شدن وضعیت جلوگیری کرده است. درواقع اقتصادی که در سراشیبی بود، سقوطش متوقف شده است. الان میخواهیم به سمت سربالایی برویم. تورم کنترل شده ولی در بخش رکود و همچنین اشتغال اتفاق خاصی نیفتاده است و هنوز خیلی مشکل داریم. ما هم در سال ۹۱ و هم ۹۲ رشد منفی داشتیم. در سهماهه اول امسال نسبت به سال گذشته رشد مثبت داشتیم. این به معنی بهتر شدن کل وضعیت اقتصاد نیست. ولی پیشبینیها این است که د.ولت تا پایان سال رشد را به %۵/۱ برساند. ما هنوز با سال ۹۰ خیلی فاصله داریم.
در حوزه تولید مشکلات زیادی داریم، علت آن را در چند موضوع میتوان ذکر کرد، اینکه یک بخش از مشکلات از ۵/۲ برابر شدن نرخ ارز در سال ۹۱ نشأت میگیرد؛ یعنی واحدهایی که خودشان مشکل نداشتند، دولت برایشان مشکل ایجاد کرده است، بابت جبران آن نیز تابهحال کاری انجام نشده است. حداقل دولت با تسهیلات میتوانست به بخش خصوصی تسکین دهد. دومین مشکل این است که در زمان دولت نهم و دهم کلا مدیریت غیرعلمی بوده است. وقتی غیرعلمی بود، یعنی علمی به نام اقتصاد هم وجود نداشت. سیستم بهصورت آزمونوخطا اداره میشد.
ما دهه شصت نرخ ارز متعدد داشتیم از ۷ تومان تا ۲۰ تومان، نزدیک چهل تا نرخ ارز داشتیم، جامعه سالها تلاش کرد این نرخ تکرقمی شود، پسازاینهمه تلاش دولت قبلی این بازی را به هم زد و ارز سه نرخی را به ما تحمیل کرد. ما باید بدانیم اقتصاد عرصهی بازی کردن نیست. اقتصاد جامعه آزمایشگاه شیمی نیست که شما یک فضای بسته دارید تا یک مادهای را با دیگری ترکیب کنید و تمام عوامل تحت کنترل شما باشد، در اقتصاد یک سخنرانی هم تأثیر خود را میگذارد. شما بعدازآن با میلیونها سخنرانی نمیتوانید کار را درست کنید؛ این کار یعنی اینکه ما هشت سال اقتصاد زیر سن بلوغ انجام دادهایم؛ یعنی مثلاینکه اقتصاد را دادهایم به بچهها حالا بازی میکنند، یک ساختمانی را میسازند و دوباره خرابش میکنند. دولت یازدهم بهصورت اخلاقی خیلی حرف برای گفتن دارد ولی نمیگوید، عمق مشکلات خیلی بیشتر از آن چیزی است که تا حالا گفته شده است.
◄ با توجه به مباحثی که مطرح نمودید، عموم مشکلات تولید را اگر بخواهید جمعبندی کنید چه مواردی نقش خود را بهصورت تاثیرگذار ایفا نموده است؟
یکی همان بحث تغییر نرخ ارز بوده است. دیگر، تسهیلاتی که داده شد ولی به اهل فن داده نشد. تسهیلات ارزانقیمت به کسانی داده شد که رفتند به سمت رانتخواری. شما الان کل شهرکهای صنعتی ایران را بروید ببینید ما چند واحد تولیدی فعال داریم. سولههایی ساخته شد، بدون یک واحد تولید. تسهیلات گرفته شد و سوق پیدا کرد به بازار مسکن. خوب شما ببینید این خرید مسکن، خرید زمین افکار قرن نوزدهمی است. در دنیا مکتبی وجود دارد که به آن مکتب فیزیوکراتها میگویند. آنها منشأ ثروت را زمین میدانستند. قبل از آنها هم مرکانتیلیستها منشأ ثروت را جواهرات میدانستند. تفکر ما در دولت نهم و دهم همان تفکرات بود، یعنی هنوز به تفکر قرن بیستم هم نرسیده است. چه برسد مدیریت قرن ۲۱٫ تفکر قرن نوزدهمی معلوم است که جواب نمیدهد. آن دولت شانسی که داشت این بود که درآمد سرشار نفتی باعث شد، قیمتها را از طریق واردات کنترل کند. هفتصد میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم و باعث شد بیهودهترین واردات را داشته باشیم. این یعنی روش غیرعلمی بر اداره کشور. از آنطرف هممرکز تفکر دولت یعنی سازمان مدیریت و برنامهریزی تعطیل شد؛ که خوشبختی ما در دولت جدید احیای آن است. درواقع همه اینها در کنار هم یعنی ویرانی اقتصاد؛ یعنی گروهی تصمیم گرفته بودند اقتصاد ایران را ویران کنند.
◄ با توجه به این بحث ویرانی اقتصاد که شما هم اشاره کردید متوقف شده است، الان در این وضعیت چه کاری برای مثبت شدن این مسیر منفی میتوان انجام داد؟
الان اگر برای ما تولید مهم است، باید کل اقتصاد را بازسازی کنیم؛ بنابراین تولیدکننده باید مورد احترام قرار بگیرد، برای اینکه تولیدکننده مورد احترام قرار بگیرد باید سود داشته باشد. بنده میگویم سود تولیدکننده نرخ تورم بهعلاوه حداقل۱۰ درصد باید باشد، اگر این نباشد تولید صورت نمیگیرد. ما فضا را باید برای تولید تسهیل کنیم.
◄ بحث رونق اقتصادی و حرکت به سمت تولید، تقریبا بدون تسهیلات بانکی غیرممکن به نظر میرسد. این روزها بحثهایی هم برای بانک مرکزی و استقلال آن در جامعه مطرح است، این سیاست باید به چه سمتی برود؟
بنده با دیدگاه دکتر هاشم پسران موافقم؛ یعنی یک عمر مدیریت حداقل ۷ ساله برای رئیس بانک مرکزی دولت از لحاظ اقتصادی دو سیاست اتخاذ میکند و اجرا میشود یکی سیاستهای پولی است و دیگری سیاستهای مالی. سیاستهای مالی مربوط به درآمدها و هزینههای دولت است که مجری آن وزارت امور اقتصاد و دارایی است. تصمیمگیری و برنامهریزی آنهم در سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور اتخاذ میشود. در سیاستهای پولی مرجع تصمیمگیری شورای پول و اعتبار است مجری هم بانک مرکزی است. کشورهایی که بانک مرکزی مستقل دارند، حداکثر نقش دولت معرفی کاندیدای ریاست این بانک به مجلس و یا هیات دولت است. ولی وقتی انتخاب شد دیگر نه رئیسجمهور و یا نخستوزیر نمیتواند او را عزل کنند. لذا دولت کمترین دخالت را در سیاستهای پولی و بانکی دارد. نرخ بهره و یا نرخ ارز به چه شکل باشد به دولت ارتباطی ندارد. بانک مرکزی مستقل عمل میکند و اینکه دوره انتخاب رئیس بیش از عمر دولت باشد یعنی اینکه سیاست زده نباشد؛ یعنی آنهایی که سرمایهگذار هستند و آنهایی که فعال اقتصادی هستند، بدانند که کشور در چه مسیری است. ایجاد ثبات اقتصادی در کشور برای انجام فعالیتهای اقتصادی شرط لازم است. البته در ایران به دلیل اینکه دولت دخالتش در اقتصاد بیش از ۸۰ درصد است و درآمد نفت هم دست اوست و آنهم به دست بانک مرکزی میرسد، بهسادگی این بانک مستقل نخواهد شد. حداقل باید به سمت استقلال حرکت کنیم حتی اگر بهصورت کامل مستقل نشود. در دولت قبلی بانک مرکزی به قلک دولت تبدیل شده بود؛ اما خوشبختانه آقای روحانی اصلا به بانک مرکزی امرونهی نکرده است. او خود را مثل رئیس بانک مرکزی فرض میکند. یکی از دلایلی که باعث شده نرخ تورم پایین بیاید، عدم دخالت دولت در بانک مرکزی است؛ اما از آنطرف دولت باید به فکر حفظ اشتغال در واحدهای تولیدی و بعد افزایش سرمایهگذاریها و به دنبال آن کاهش بیکاری باشیم. نکته بعدی بانکهای اضافی است که ما در کشور داریم. ما به اینهمه بانک نیاز نداریم. این مغازههایی که به اسم بانک، بدون توجه به تولید با فاکتور تسهیلات میدهند، باید جمعآوری شود و بانکهای تخصصی در کشور جای آنها را بگیرند. بانکهای تجاری هم واقعا باید تجاری باشند.
◄ آقای دکتر بهعنوان پرسش پایانی در ارتباط با بخش مسکن و تأثیر آن در اقتصاد کشور چه نکاتی را مهم میدانید؟ آیا ما در این حوزه نمیتوانستیم سیاستهای مسکن مثلا در آمریکا را برای ارزشگذاری واقعی این بخش داشته باشیم؟
ما در این بخش مسکن ساختهایم ولی نیاز مسکن را برطرف نکردهایم. آنهایی که پسانداز اضافی داشتند برای سرمایهگذاری جایی پیدا نکردهاند به دلیل اینکه ارزش سرمایهگذاریشان پایین نیاید در بخش مسکن سرمایهگذاری کردند. مسکنهای لوکس ساختهشده که آنهایی که مسکن ندارند برای خرید آنها پول کافی ندارند. از طرفی دیگر مسکن مهر را ایجاد کردیم که از زمانی که آن را تحویل میدهیم، مشکلات اجتماعیاش شروع خواهد شد؛ یعنی برای کمدرآمدها درست تصمیم نگرفتیم. از بابت مسکن مهر بهزور از بانک مرکزی بالای چهل هزار میلیارد تومان پول گرفتهایم. وقتی نرخ تورم %۴۴ شد، برآورد کردند که%۱۶ آن بابت مسکن مهر بوده است؛ یعنی همهی مردم متزلزل شدهاند تا دو میلیون نفر از آنها بهرهمند شوند. این روش درست نبود ولی متاسفانه آن را رها هم نمیشود کرد. الان دولت مسکن اجتماعی را مطرح میکند تا با روشهای معقولتر برای اقشار کمدرآمد تأمین مسکن کند. افراد ثروتمند را ببینید چند تا مسکن دارند، آیا ما بیشتر از یکجا برای خواب میخواهیم. خانه باغ را در شهر برای چه خریدهایم وقتی آپارتمان داشتیم و داریم. ما جامعه را به سمت انحراف بردهایم. زمینهای کشاورزی را از بین برده و ویلا ساختهایم. برای همین است که میگوییم اقتصاد ما هنوز به قرن نوزدهم نرسیده است. نظام سرمایهداری در ایران هنوز شکل نگرفته است. ما در دوره قبل از نظام سرمایهداری هستیم؛ یعنی صنوفی تشکیل شده که هنوز زمان زیادی طول خواهد کشید تا به شرکتهای سهامی تبدیل شوند.
………………………….
منبع : هفته نامه رزق